کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیره گل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تیره روز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) بدبخت .
-
تیره پشت
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ) (اِمر.) ستون فقرات ، 33 مهره که از زیر گردن تا کمر قرار دارد.
-
جستوجو در متن
-
شلک
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِ.) گل تیرة سیاه چسبنده .
-
هاتول
فرهنگ فارسی معین
(ص .) کدر، تیره . ؛ آب ~ واتول آب کدر و گل آلود.
-
یاس
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) درختچه ای زینتی از تیرة زیتونیان با گل های معطر و سفید.
-
لش
فرهنگ فارسی معین
(لُ) (اِ.) گل و لای تیره که در بن حوض و ته تالاب باشد، لجن .
-
شفتالو
فرهنگ فارسی معین
( شَ) (اِمر.) درختی از تیرة گل سرخیان که از گونه های هلو به شمار می رود. میوه اش از هلو کوچک تر است . گل ، برگ و دیگر اجزای این گیاه مانند هلوست .
-
کیوی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) درختچه ای بالارونده از تیره ای نزدیک به تیرة گل سرخیان با گل هایی نرم و شش گلبرگ و میوه ای تخم مرغی شکل که پوست آن نازک ، کرکدار و قهوه ای رنگ است . میوة آن سرشار از ویتامین C می باشد.
-
زالزالک
فرهنگ فارسی معین
(لْ لَ) (اِ.) = گیاکل . کویچ . عوسج : درخت کوچکی است از تیرة گل سرخیان ، دارای شاخه های خاردار و گل های سفید و میوه های زرد و نارنجی شبیه ازگیل اما کوچک تر.
-
فلوکس
فرهنگ فارسی معین
(فُ لُ) [ فر. ] (اِ.) گیاهی است از تیرة پولمونیاسه جزو ردة دولپه ای های پیوسته گلبرگ که دارای برگ های کامل و متقابل است . جام گل پنج قسمتی و تخمدانش سه خانه ای است و در هر خانه یک تخم وجود دارد. گل آذینش خوشه ای است . این گیاه جزو گل های زینتی در باغ...
-
آلبالو
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) = آلوبالو: درختی از جنس بادامی ها، از تیرة گل سرخیان ، میوة آن شبیه گیلاس و مزة آن ترش است .
-
تاتوره
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) گیاهی از تیرة بادنجان با برگ های درشت و بدبو و گل های شیپوری قرمز یا سفید.
-
خلم
فرهنگ فارسی معین
(خِ) (اِ.) 1 - خلط غلیظی که از بینی آدمی و جانوران ریزد؛ آب بینی ستبر. 2 - گل تیرة چسبنده .
-
زردالو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) درختی است از تیرة گل سرخیان جزو دستة بادامی ها که دارای میوة شفت می باشد.