کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیره رنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تیره روز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) بدبخت .
-
تیره پشت
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ) (اِمر.) ستون فقرات ، 33 مهره که از زیر گردن تا کمر قرار دارد.
-
جستوجو در متن
-
شب رنگ
فرهنگ فارسی معین
(شَ. رَ) (ص مر.) 1 - دارای رنگ تیره . 2 - اسب تیره رنگ . 3 - (اِ.) سنگی است سیاه .
-
اکدر
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) [ ع . ] (ص تف .) 1 - تیره تر. 2 - تیره رنگ .
-
پشام
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ص .) هر چیز تیره رنگ .
-
ساجگون
فرهنگ فارسی معین
(ص .) به رنگ ساج ، تیره فام .
-
اغبرار
فرهنگ فارسی معین
(اِ بِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - خاک آلود شدن ، گردآلود شدن . 2 - تیره رنگ شدن ، خاک رنگ گشتن .
-
خشین
فرهنگ فارسی معین
(خَ)(ص .) هرچیز تیره رنگ ، کبودرنگ .
-
نفام
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص .) سیاه فام ، تیره رنگ .
-
مشکی
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (ص نسب .) تیره رنگ ، سیاه .
-
مغبر
فرهنگ فارسی معین
(مُ غَ بَّ) [ ع . ] (ص .) تیره رنگ .
-
ادکن
فرهنگ فارسی معین
(اَ کَ) [ ع . ] (ص .) تیره گون ، خاکستری رنگ .
-
سیاه چرده
فرهنگ فارسی معین
(چَ دِ) (ص مر.) آن که رنگ چهره اش تیره باشد.
-
باشه
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ) ( اِ.) یکی از پرندگان شکاری کوچکتر از باز، با چشمانی زرد رنگ ، که رنگ پشتش خاکستری تیره و شکمش سفید با لکه های حنایی است . قرقی ، قوش .