کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تک تک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تک تک
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ) (ق مر.) یکی یکی ، فرداً فرد.
-
جستوجو در متن
-
سلو
فرهنگ فارسی معین
(سُ لُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - تک نوازی . 2 - تک - خوانی .
-
تگ
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِ.) نک تک .
-
یکان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) 1 - (ق .) یک یک . 2 - (ص .) یگانه ، تک ، منفرد.
-
اعماق
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ عمق ؛ تک ها، ته ها، رژف ها.
-
یکسوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. س َ ) (ص .) یکه سوار؛ تک سوار، یکه تاز.
-
سوزه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) تریز جامه ، تک پارچه ای که در زیر بغل پیراهن یا میان شلوار دوزند.
-
آغازی
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص نسب .)ابتدایی ،بدوی . 2 - ( اِ.) جانور و گیاه تک یاخته .
-
آس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - تک خال . 2 - یکی از ورق - های بازی که یک خال بر آن نقش شده .
-
فرادی
فرهنگ فارسی معین
(فُ دا) [ ع . ] (ص .) ج . فَرَد؛ تک ، تنها. ؛ نماز ~ نمازی که تنها خوانده شود. مق نماز جماعت .
-
تاژک
فرهنگ فارسی معین
(ژَ) (اِ.) رشتة دراز و باریک که در برخی جانوران تک سلولی و نیز بعضی باکتری ها وجود دارد و جانور با تکان دادن آن حرکت می کند.
-
مونولگ
فرهنگ فارسی معین
(مُ نُ لُ) [ فر. ] (اِ.) بخشی از نمایش که هنرپیشه به تنهایی در صحنه ظاهر می شود و با خود حرف می زند. تک گویی .
-
شب خواب
فرهنگ فارسی معین
(شَ خا) (ص فا.) 1 - آن که در شب جایی بخوابد. 2 - مجازاً: روسپی که شب نزد کسی خوابد (مق . تک خواب ). 3 - مردی که شبی با روسپی بیتوته کند.
-
شأو
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (مص م .) سبقت گرفتن . 2 - کندن . 3 - (اِ.) غایت هر چیز. 4 - تک ، ته . 5 - مهار شتر. 6 - به شکل شتر. 7 - خاک چاه . 8 - زنبیل .