کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکیه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تکیه گاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - جای تکیه دادن . 2 - پشتی . 3 - پشت و پناه . 4 - آن چه وزن جسمی را تحمل کند (فیزیک ).
-
جستوجو در متن
-
اتکاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) تکیه کردن بر، پشت دادن بر. 2 - اعتماد کردن بر. ؛ نقطة ~نقطه ای که در آن اهرم را تکیه دهند، تکیه گاه .
-
اتکاء کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) تکیه کردن بر، پشت گرم شدن به .
-
استیکال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) به کسی اعتماد و تکیه کردن .
-
پشتی
فرهنگ فارسی معین
(پُ) 1 - (اِ.) هر چیزی که پشت سر گذاشته و به آن تکیه بدهند. 2 - (ص .) کمک ، یاور. 3 - (مص م .) یاری کردن ، کمک کردن .
-
پشت دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص . ل ) 1 - به چیزی تکیه دادن . 2 - روگردانیدن ، پشت به میدان جنگ کردن .
-
ارتفاق
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بر آرنج تکیه دادن ، تکیه دادن بر نازبالش . 2 - رفاقت کردن ، همراهی کردن . 3 - (مص م .) دوست طلبیدن . 4 - حقی است برای شخص به تبعیت از ملک خود در ملک شخص دیگر برای استفاده بردن کامل از ملک خویش ، مانند: حق مجری ، حق پنجره ...
-
اعتماد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) تکیه کردن . 2 - برگزیدن . 3 - کاری را به کسی واگذاشتن . 4 - (اِمص .) اطمینان .
-
تجنیح
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - بال قرار دادن . 2 - بر دو کف دست تکیه کردن و گشاده داشتن بازو (هنگام سجده ).