کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکیه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . تکیة ] 1 - (مص ل .) پشت دادن به چیزی . 2 - (اِ.) جایی وسیع برای انجام مراسم عزا و روضه خوانی .
-
واژههای مشابه
-
تکیه گاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - جای تکیه دادن . 2 - پشتی . 3 - پشت و پناه . 4 - آن چه وزن جسمی را تحمل کند (فیزیک ).
-
جستوجو در متن
-
اتکاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) تکیه کردن بر، پشت دادن بر. 2 - اعتماد کردن بر. ؛ نقطة ~نقطه ای که در آن اهرم را تکیه دهند، تکیه گاه .
-
استیکال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) به کسی اعتماد و تکیه کردن .
-
پاچراغ
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمر.) جایی در تکیه ، مسجد و زورخانه که در آن چراغ روشن کنند.
-
لم دادن
فرهنگ فارسی معین
(لَ. دَ) (مص ل .) (عا.) تکیه دادن .
-
متوسد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ وَ سِّ) [ ع . ] (اِفا.) تکیه کننده .
-
اتکاء کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) تکیه کردن بر، پشت گرم شدن به .
-
پشت دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص . ل ) 1 - به چیزی تکیه دادن . 2 - روگردانیدن ، پشت به میدان جنگ کردن .
-
عماد
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تکیه گاه . 2 - بنای بلند.
-
متکا
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ کّ) [ ع . ] (اِ.) بالش ، تکیه گاه .
-
متکی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَّ) [ ع . متکی ء ] (اِفا.) تکیه کننده .
-
اعتماد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) تکیه کردن . 2 - برگزیدن . 3 - کاری را به کسی واگذاشتن . 4 - (اِمص .) اطمینان .