کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکمیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکمیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) تمام کردن ، رسا کردن .
-
جستوجو در متن
-
سس
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ فر. ] (اِ.) نوعی چاشنی خمیری شکل برای تکمیل طعم غذا.
-
موزر
فرهنگ فارسی معین
(مُ زِ) [ آلما. ] (اِ.) (نام سازندة تفنگ ) 1 - تفنگی که در سال 1872 م . در آلمان متداول شد و بعدها مکرر تکمیل گردید. 2 - تپانچه ای که نوع عالی آن بر قنداق چوبین سوار می شود.
-
ذیل
فرهنگ فارسی معین
(ذَ یا ذِ یْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دامن جامه ؛ پایین هر چیز. 2 - آخر هر چیز. ج . اذیال . 3 - دنباله ، پایین . 4 - دامنه . 5 - بخشی در پایین کتاب که برای توضیح بعضی مطالب متن نویسند. 6 - رساله یا کتابی که در تکمیل مطالب کتاب دیگر نویسند.
-
جدول
فرهنگ فارسی معین
(جَ وَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نهر کوچک . 2 - جوی آب . 3 - لبة جوی آب .4 - مربعی شطرنجی که بر خانه های آن حرف یا عدد نویسند. ؛ ~ ضرب جدولی که در آن حاصل ضرب اعداد را می نویسند. ؛ ~ ِ کلمات متقاطع جدولی که برای سرگرمی طررح ریزی می شود و باید خانه های آن...