کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکرار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تشدید
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - سخت گرفتن . 2 - استوار کردن . 3 - تکرار کردن یک حرف ، با گذاشتن نشانه (ُ) بر بالای آن .
-
نشخوار کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) (مص م .) 1 - نک . نشخوار. 2 - کنایه از: حرف دیگران را تکرار کردن .
-
ایطاء
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (مص م .) پایمال کردن . 2 - (اِ.) از عیوب قافیه و آن تکرار قافیه در شعر است .
-
وروور
فرهنگ فارسی معین
(وِ رُ وِ) (اِمر.) (عا.) تلقین ، تکرار، پرحرفی . ضرب المثلی در مقام استهزا کردن تحصیل علم گویند.
-
واگیر
فرهنگ فارسی معین
(حامص )1 - سرایت . 2 - (دستة عزاداری ) تکرار جمع مصراع یابیت ترجیع را. 3 - ورزشی اس ت پهلوانان را در گود زورخانه که یک به یک دست بر دیوار نهند و به جانب همان دست بر سینه زور کنند تا سینه برآمده پهن شود. 4 - ورزشکار پس از آن که از سنگ گرفتن خسته شد و ...
-
زبان
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِ.) = زفان . زوان : 1 - عضوی عضلانی ماهیچه ای و متحرک در دهان که از آن برای چشیدن مزه ها، بلع غذا و حرف زدن استفاده می شود. 2 - مجموعة نشانه های آوایی و خطی که برای بیان اندیشه و برقراری ارتباط به کار می رود. 3 - مجموعة رمزها و نشانه ...