کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُرکَش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ترکش
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ یا کِ) (اِمر.) 1 - تیردان ، جعبه یا کیسه ای که در آن تیرهای کمان را جا می دادند و به پهلو می آویختند. 2 - هر تکه ای از نارنجک ، خمپاره یا بمب که در اثر انفجار از آن جدا شده باشد.
-
ترکش گر
فرهنگ فارسی معین
(تَ کِ. گَ) (ص فا.) سازندة ترکش .
-
واژههای همآوا
-
ترکش
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ یا کِ) (اِمر.) 1 - تیردان ، جعبه یا کیسه ای که در آن تیرهای کمان را جا می دادند و به پهلو می آویختند. 2 - هر تکه ای از نارنجک ، خمپاره یا بمب که در اثر انفجار از آن جدا شده باشد.
-
جستوجو در متن
-
تیرکش
فرهنگ فارسی معین
(کَ) نک ترکش .
-
شغا
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.) ترکش ، تیردان .
-
جوله
فرهنگ فارسی معین
(جُ لِ یا لَ) (اِ.) 1 - تیردان ، ترکش . 2 - خارپشت بزرگ .
-
نیم لنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) 1 - کمان دان ، غلافِ کمان . 2 - ترکش ، تیردان .
-
قرن
فرهنگ فارسی معین
(قَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شتری که آن را با شتر دیگر به هم بسته باشند. 2 - ریسمانی که با آن دو شتر ببندند. 3 - ترکش . 4 - شمشیر. 5 - تیز.
-
مکروه
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (ص .) ناپسند، زشت . 2 - یکی از احکام خمسة تکلیفی است و آن امری است که ترکش راجح و فعلش مرجوح است مانند نماز در حمام و خریدن گوشت حیواناتی که عادتاً نمی خورند، چون اسب و غیره .
-
واجب
فرهنگ فارسی معین
(ج ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - لازم ، ضروری . 2 - فعلی که عمل بدان لازم است و ترکش گناه دارد. 3 - سزاوار، شایسته . 4 - مایحتاج . ؛~ عینی واجبی که هر فرد مسلمان مکلف است به شخصه انجام دهد. ؛ ~ کفایی واجبی است که چون بعض افراد آن را انجام دهند، تکلیف از ...