کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تؤدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
توده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (اِ.) 1 - هر چیز روی هم ریخته . 2 - انبوه خلق ، جمعیت مردم .
-
توده شناسی
فرهنگ فارسی معین
( ~. شِ) (حامص .) دانشی که به شناسایی آداب و رسوم و ترانه های تودة مردم می پردازد.
-
جستوجو در متن
-
گله
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) توده (هرچیز).
-
فولکلور
فرهنگ فارسی معین
(فُ لْ لُ) [ فر. ] (اِمر.) توده شناسی ، علم به افسانه ها، باورها، ترانه ها، و... تودة مردم ، فرهنگ مردم (فره ).
-
نقا
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) تودة ریگ .
-
عناک
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (اِ.) تودة ریگ .
-
جماهیر
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (اِ.) جِ جمهور؛ توده ها.
-
درزه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = درژه : تودة علف ، پشتة خار و خاشاک .
-
راژ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) تودة غلة پاک شده و از کاه برآمده .
-
کوت کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) توده کردن ، انباشتن روی هم .
-
خرمن
فرهنگ فارسی معین
(خَ مَ) (اِ.) 1 - تودة هر چیز. 2 - محصول گندم یا جو یا برنج و دیگر غلات که روی هم انباشته باشند، تودة غله که هنوز آن را نکوفته و جدا نکرده باشند. 3 - هالة ماه .
-
اتلال
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ تل ؛ توده های خاک و ریگ ، پشته ها.
-
احقاف
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ حقف ؛ توده های ریگ ، تل های شن و ریگ .
-
جمهره
فرهنگ فارسی معین
(جَ هَ رِ یا رَ) [ ع . جمهرة ] (اِ.) تودة ریگ .