کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تون
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) آتشدان حمام ، گلخن .
-
واژههای مشابه
-
تون آپ
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِمص .) تنظیم کلی موتور با دستگاه الکترونیکی .
-
تون تاب
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) کسی که در آتشدان حمام ، آتش افروزد.
-
جستوجو در متن
-
گلخن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خَ) (اِمر.) 1 - تون حمام . 2 - جای انداختن زباله .
-
گلخن تاب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) تون تاب ، کسی که آتش خانة حمام را روشن می کند.
-
استام
فرهنگ فارسی معین
(اِ) (اِ.) سیخی که در تون حمام و تنور نانوایی به کار می رود؛ کفچة آتشدان ، آتش کش ، بیلچه ، خاک انداز.
-
پاکنه
فرهنگ فارسی معین
(کَ نِ یا نَ) (اِمر.) 1 - جای پا یا پله ای که در کاریز و قنات و مانند آن کنده باشند. 2 - جایی از تون که تونتاب برای تیز کردن آتش ایستد.
-
آتش انداز
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) (ص فا.) 1 - کسی که کارش روشن کردن کورة آجرپزی و اجاق و تنور نانوایی و تون حمام و مانند آن بود. 2 - در قدیم کسی که به صف دشمن نفت و آتش پرتاب می کرد.
-
اتون
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ معر. ] ( اِ.) 1 - تون ، گلخن ، گلخن گرمابه . 2 - تنور گچ پز و نان پز، کورة آهک پزان . 3 - آتشدان آهنین .