کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تولد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تولد
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ لُّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) زاییده شدن . 2 - پدید آمدن ، به وجود آمدن .
-
جستوجو در متن
-
میلاد
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) زمان تولد.
-
یلدا
فرهنگ فارسی معین
(یَ) (اِ.) این واژه سُریانی و به معنای تولد و زایش است . یعنی تولد مهر (متیرا) در شب اول زمستان که بلندترین شب سال است و ایرانیان به یُمن تولد مهر در این شب جشنی برپا می کنند.
-
زادگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) محل تولد، وطن ، میهن .
-
انبوسیدن
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) (مص ل .) بوجود آمدن ، تولد.
-
هم شهری
فرهنگ فارسی معین
( ~. شَ) (ص .) دو یا چند تن که در یک شهر تولد یافته یا زندگی کنند.
-
تاریخ میلادی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) تاریخی که زمان شروع آن تولد حضرت عیسی می باشد.
-
زاده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) 1 - تولد یافته . 2 - پیدا شده .
-
زایچه
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) ورقه ای که هنگام تولد کودک نوشته شود و ادارة آمار طبق آن شناسنامه صادر می کند.
-
سال گره
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ) (اِمر.) روز شروع سال نو از عمر کسی ، جشن تولد.
-
متولد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ وَ لِّ) [ ع . ] (اِفا.) زاییده شده ، تولد یافته .
-
زادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - تولد یافتن ، فرزند به دنیا آوردن . 2 - پیدا شدن . 3 - فرزند آوردن .
-
گلگچه
فرهنگ فارسی معین
(گُ گَ چِ یا چَ) (اِ.) = کلگجه : رسوم و آدابی باشد که از اول تولد اطفال تا اوان عقیقه و گاهواره به طریق سنت رعایت کنند.
-
شناسنامه
فرهنگ فارسی معین
(ش مِ) (اِمر.) دفترچه ای صادره از طرف ادارة ثبت احوال که در آن مشخصات شخص از قبیل : نام ، نام خانوادگی ، نام پدر و مادر، تاریخ و محل تولد نوشته می شود.