کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توجه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عنایت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - توجه کردن . 2 - محبت کردن .
-
گوش کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) 1 - شنیدن . 2 - توجه کردن ، پذیرفتن .
-
اعطاف
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - مهربانی و لطف کردن . 2 - توجه و میل کردن .
-
رو آوردن
فرهنگ فارسی معین
(وَ یا وُ دَ) (مص ل .) 1 - توجه کردن ، میل کردن . 2 - پرورش دادن .
-
رونهادن
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ) (مص ل .) توجه کردن به جایی .
-
بر کسی زدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. کَ. زَ دَ) (مص ل .) 1 - به او اعتناء کردن ، به او توجه کردن . 2 - یورش بردن ، حمله کردن .
-
روی آوردن
فرهنگ فارسی معین
(وَ یا وُ دَ) (مص ل .) 1 - توجه کردن . 2 - پناهنده شدن .
-
روی نهادن
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ) (مص ل .) 1 - توجه کردن . 2 - واقع شدن .
-
اهتمام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - توجه کردن . 2 - کوشش کردن . 3 - تیمار داشت .4 - کوشش ، ج . اهتمامات .
-
عنایت
فرهنگ فارسی معین
(عِ یَ) [ ع . عنایة ] 1 - (مص ل .) توجه داشتن ، دقت کردن . 2 - (مص م .) نگهداری کردن ، حفاظت .
-
وقع نهادن
فرهنگ فارسی معین
(وَ. نَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) توجه کردن ، ارزش قائل شدن .
-
همت بستن
فرهنگ فارسی معین
(هِ مَّ. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - عزم جزم کردن . 2 - توجه و همُ خود را صرف کسی یا چیزی کردن .
-
پرداختن
فرهنگ فارسی معین
(پَ تَ) [ په . ] (مص م .) 1 - ادا کردن ، کارسازی کردن . 2 - جلا دادن . 3 - به انتها رسانیدن .4 - شرح دادن . 5 - خالی کردن ، خلوت کردن . 6 - دور کردن ، جدا کردن . 7 - آهنگ کار کردن ، به کاری دست زدن . 8 - از کاری فارغ شدن . 9 - آماده کردن ، ترتیب دادن...
-
استرعاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - نگهبان خواستن . 2 - طلب توجه کردن .
-
التفات
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بازنگریستن ، روی کردن . 2 - (اِمص .) مهربانی ، لطف . 3 - توجه .