کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توابل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توابل
فرهنگ فارسی معین
(تَ بِ) [ ع . ] (اِ.) جِ تابل ؛ ادویه هایی که در غذا می ریزند، مانند: فلفل ، زیره .
-
جستوجو در متن
-
تابل
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (اِ.)چیزهایی که برای خوشبو کردن غذا به کار برند. ج . توابل .
-
دیگ افزار
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِمر.) = دیگ اوزار. دیگ ابزار: داروهای خوشبویی که در دیگ خوراک پزی ریزند مانند فلفل ، زردچوبه ، زیره ، قرنفل ، دارچین ، هل و غیره ؛ توابل .