کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تهیه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ساختگی کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) تهیة لوازم و وسایل .
-
علم کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - برپا کردن ، برافراشتن . 2 - آماده کردن ، تهیه کردن . 3 - از سر و ته لباس زدن .
-
محضر کردن
فرهنگ فارسی معین
(مَ ضَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) محضر ساختن ، استشهاد تهیه کردن ، برای تأیید سخنی امضاء و شهادت جمع کردن .
-
کوکو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) غذایی که از سرخ کردن سبزی ها، سیب زمینی با تخم مرغ تهیه می شود.
-
پتاس
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ فر. ] ( اِ.) جسمی سفید رنگ و محکم و باریک جهت سفید کردن پارچه ، تهیة صابون و جوهر قلیا.
-
زهتاب
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (ص فا.) کسی که شغلش تابیدن زه و تهیه کردن رشتة تافته از رودة گوسفند و حیوانات دیگر است .
-
حلوا
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . حلواء ] (اِ.) خوراکی که به وسیلة آرد و روغن و شکر و مواد دیگر تهیه کنند. ؛~ کسی را خوردن کنایه : از شاهد مرگ او بودن . ؛~. ~. کردن کنایه از: عزیز و گرامی داشتن .
-
بسیج
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) 1 - فراهم آوردن ، تهیه . 2 - رخت سفر.3 - آمادگی . 4 - تجهیزات .5 - قصد، ارا د ه . 6 - آماده کردن نیروهای نظامی و مانند آن برای جنگ .
-
پارافین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.)جسمی است جامد و سفید که از سرد کردن ناگهانی روغن های سنگین به دست می آید. در شمع سازی و تهیة ورنی ها استعمال می شود. پارافین مایع در پزشکی به عنوان مسهل به کار می رود.
-
به لیمو
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ فا - سنس . ] (اِ.) 1 - درختچه ای از تیرة شاه پسندیان که برگ های آن طعم تند و کمی تلخ دارد و گل های کوچکش به صورت سنبله های متعدد در انتهای محور ساقه می روید. 2 - شربتی که از جوشاندن میوة به و اضافه کردن آب لیمو تهیه می شود.
-
طاس پلو
فرهنگ فارسی معین
(پُ لُ) (اِمر.) قسمی پلو. طرز تهیة آن چنین است که گوشت را ریزه ریزه کرده با دنبه و پیاز و قدری روغن هم داغ کرده در میان باطیة نازک گذارده ، سرش را بسته و در وقت چلو دم کردن باطیه را ته دیگ گذارند و با ادویه دم کنند و اگر بخواهند، در موسم هر ترشی از آ...