کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنقیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنقیه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . تنقیة ] (مص م .) 1 - پاک کردن ، پاکیزه ساختن . 2 - لای روبی قنات و راه آب . 3 - وارد کردن داروی مایع به رودة بزرگ از راه مقعد.
-
واژههای همآوا
-
تنقیح
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پاکیزه کردن . 2 - اصلاح کردن کلام از عیب و نقص .
-
جستوجو در متن
-
لاروبی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) پاک کردن گل و لای ، تنقیه .
-
آب اماله
فرهنگ فارسی معین
(بِ اِ لِ) [ فا - ع . ] ( اِ.) هر داروی مایعی که ا ز طریق تنقیه به بیمار منتقل کنند.
-
اریگاتور
فرهنگ فارسی معین
(اِ تُ) [ فر. ] (اِ.) ظرف فلزی یا لعابی با لولة لاستیکی برای تنقیه یا شستشوی مجرای ادرار.
-
چاهخو
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) = چاخو: کسی که پیشه اش کندن چاه یا لاروبی کاریز یا تنقیة مستراح است ، مقنی ، چاه کن .
-
اماله
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ) [ ع . امالة ] (مص م .) 1 - مایل کردن ، خم دادن . 2 - تنقیه کردن . 3 - تبدیل حرف «آ» (الف ) به «ی ». مانند: رکاب = رکیب .