کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تندخو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تندخو (ی )( ((.)
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.)بدخلق ، خشمگین .
-
جستوجو در متن
-
تیزتاو
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) تندخو، بدخو.
-
گرم خو
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص مر.) تندخو.
-
بدخوی
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(ص مر.)تندخو، زشت خوی .
-
تیزمغز
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص مر.) برّنده ، تندخو.
-
سرتیز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) زود خشم ، تندخو.
-
خشک مغز
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ) 1 - تندخو. 2 - احمق ، خل .
-
دژآلود
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .) 1 - خشمگین . 2 - بدخُلق ، تندخو.
-
زوش
فرهنگ فارسی معین
(ص .)1 - تندخو، خشمگین . 2 - نیرومند.
-
اشرس
فرهنگ فارسی معین
(اَ رَ) [ ع . ] (ص .) 1 - تندخو. 2 - دلیر، دلاور.
-
بداخلاق
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) [ فا - ع . ] (ص .) تندخو، خشمگین . مق . خوش اخلاق .
-
تیز
فرهنگ فارسی معین
(ق .ص .)1 - تندخو، بدخو.2 - زرد، بی رنگ .
-
خشن
فرهنگ فارسی معین
(خَ ش ) [ ع . ] (ص .) 1 - درشت ، زبر. 2 - تندخو، نامهربان .
-
دیوسار
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - دیو مانند. 2 - (کنا .) بدخو، تندخو. 3 - زشت .