کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تند
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (ص .) 1 - تیز، برنده . 2 - جلد، چالاک . 3 - طعمی که دهان رابسوزاند، مانند: طعم فلفل . 4 - بلندی ، تپه . 5 - بدخو، خشمگین .
-
واژههای مشابه
-
بر باد تند نشستن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. دِ تُ. نِ شَ تَ) (مص ل .) خشمگین شدن ، نهایت خشم .
-
تند و خند
فرهنگ فارسی معین
(تُ دُ خَ) (ص مر.) تار و مار، از هم پاشیده .
-
جستوجو در متن
-
بیدخ
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) تند و جلد.
-
تجا
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (ص .) تند و تیز.
-
زود
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ق .) تند، سریع .
-
ژیانی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) تند و خشمناک .
-
سبک خیز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) تیز و تند.
-
حاد
فرهنگ فارسی معین
(دّ) [ ع . ] (ص .) 1 - تند، برنده . 2 - طعم تند. 3 - بحرانی ، خطرناک .
-
عاصف
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] 1 - (ص .) مایل ، خمیده . 2 - تند، شدید. 3 - (اِ.) باد سخت و تند. ج . عواصف .
-
ارغون
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (ص .) اسب تند و تیز.
-
پو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - رفتار تند. 2 - دو.
-
سرتیر
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ق مر.) تند، سریع .