کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تناسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تناسب
فرهنگ فارسی معین
(تَ سُ) [ ع . ] (مص ل .)1 - نسبت و رابطه داشتن میان دو کسی یا دو چیز. 2 - مراعات النظیر، نام صنعتی است در شعر، و آن آوردن کلماتی است که با هم نسبت داشته باشند، مانند: اسب و زین ، ماه و خورشید.
-
جستوجو در متن
-
هم آهنگ
فرهنگ فارسی معین
(هَ. هَ) (ص .) 1 - موافق ، متحد. 2 - دو یا چند صدا که با هم توافق و تناسب داشته باشد.
-
متناسب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ س ) [ ع . ] (اِفا.) دارای تناسب و شباهت با یکدیگر.
-
بدن سازی
فرهنگ فارسی معین
(بَ دَ)(اِمر.) تمرین ها و ورزش های ویژه برای تقویت ماهیچه ها و ایجاد یا حفظ تناسب در اندام های بیرونی ، پرورش اندام .
-
تورم
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - ورم کردن . 2 - انتشار بی رویة اسکناس بدون تناسب با پشتوانه .
-
هم آهنگی کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) 1 - متحد شدن . 2 - برابری کردن در امری . 3 - توافق کردن و تناسب داشتن چند صدای مختلف با هم .
-
چهارپاره
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ) (اِمر.) = چاپاره . چارپاره : 1 - زنگ های کوچکی که رقاصان به هنگام رقص در انگشتان کنند و به تناسب ضرب موسیقی آن را به صدا در آورند. 2 - نوعی رقص که در قدیم معمول بوده . 3 - نوعی از گلوله ای است که در شکار با تفنگ به کار می رود و معمولاً شکاره...
-
تعادل
فرهنگ فارسی معین
(تَ دُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) با هم برابر شدن . 2 - (اِمص .) برابری . 3 - هنگامی جسمی در تعادل است که منتجة همة نیروهای وارد بر آن برابر صفر باشد (فیزیک ). 4 - وضعیتی که شخص در آن حالت مطلوب و طبیعی دارد و در برابر محرک ها واکنش طبیعی از خود نشان می د...