کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمرین
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) عادت دادن ، آشنا ساختن کسی به کاری .
-
جستوجو در متن
-
سیاه مشق
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) 1 - تمرین خوشنویسی که در آن کلمات یا حروف به صورت تکراری و انبوه کنار یکدیگر نوشته شده باشند. 2 - کنایه از تمرین زیاد در یک حرفه یا هنر.
-
راحت باش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) فرمانی که نشانة پایان یافتن یا تعطیل کوتاه مدت تمرین نظامی است .
-
لیزم
فرهنگ فارسی معین
(زُ) (اِ.) کباده کمان نرم که با آن تمرین کمان کشیدن کنند.
-
آماجگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - نشانه گاه . 2 - میدانی که نشانه را درآن قرار دهند برای تمرین تیراندازی .
-
بدن سازی
فرهنگ فارسی معین
(بَ دَ)(اِمر.) تمرین ها و ورزش های ویژه برای تقویت ماهیچه ها و ایجاد یا حفظ تناسب در اندام های بیرونی ، پرورش اندام .
-
تاختگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - جایی برای تمرین اسب - سواری . 2 - خطی که اسب های دونده در اسب دوانی در آن می دوند.
-
ریاضت
فرهنگ فارسی معین
(ضَ) [ ع . ریاضة ] (اِمص .) 1 - رنج کشیدن برای تهذیب نفس . 2 - ورزش ، تمرین . 3 - کوشش ، سعی .
-
ممارست
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ سَ) [ ع . ممارسة ] (مص ل .) تمرین کردن ، به کاری به طور پیوسته پرداختن .
-
ورزش
فرهنگ فارسی معین
(وَ زِ) 1 - (اِمص .) تمرین ، کار پیاپی و مرتب . 2 - (اِ.) انجام حرکات بدنی خاص برای تقویت عضلات .
-
ورزیدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ دَ) (مص ل .) 1 - ورزش کردن ، تمرین کردن . 2 - به کار بردن . 3 - به دست آوردن .
-
یوگا
فرهنگ فارسی معین
[ سنس . ] (اِ.) مجموعه ای از تمرین های بدنی برای تأمین تن درستی و به دست آوردن قدرت روحی .
-
مشق
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - (مص م .) تمرین و ممارست برای بدست آوردن آمادگی و مهارت در کاری ، فنی یا هنری . 2 - (اِمص .) تمرین . ؛ سر ~ الف - نمونه خط معلم خطاطی . ب - نمونه ، الگو. ؛ ~ شب تکلیف درسی که شاگرد باید در خانه انجام دهد. ؛~نظام اجرای عملیا...
-
اپتومتری
فرهنگ فارسی معین
(اُ تُ مِ) [ فر. ] (اِمص .) آزمایش چشم و ساختارهای مربوط به آن برای کشف اختلالات بینایی و تجویز عدسی های مناسب با دیگر وسایل کمک کننده به بینایی یا تمرین های چشمی برای جبران کاستی های دید، بینایی سنجی . (فره ).