کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمبر پست الصاق کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چندال
فرهنگ فارسی معین
(چَ)(اِ.) نام طبقه ای پست در هند که به کارهای پست و تمیز کردن شهرها می پردازند.
-
زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) [ په . ] 1 - (مص م .) کوفتن ، آسیب رساندن . 2 - یورش بردن ، حمله کردن . 3 - دزدیدن . 4 - ضرب سکه . 5 - چیره شدن . 6 - برابری کردن . 7 - (عا.) نامیزان بودن ، درست نبودن . 8 - (مص ل .) ضربان یافتن : زدن دل . 9 - الصاق کردن ، چسباندن . 10 - قر...
-
پست کردن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - کشتن ، نابود کردن . 2 - شکستن ، ویران کردن . 3 - دور کردن ، تهی کردن .
-
شد
فرهنگ فارسی معین
(شَ دّ) [ ع . ] 1 - (مص م .) محکم کردن ، استوار ساختن . قوی کردن . 2 - بلند و پست کردن نغمه تا موافق مطلوب گردد؛ کوک کردن ، اصطحاب . 3 - (مص ل .) دویدن . 4 - حمله کردن .
-
ابیت
فرهنگ فارسی معین
(اَ یَّ) (مص ل .) 1 - مقام بلند و رفیع طلبیدن . 2 - از کارهای پست دوری کردن .
-
ونگ ونگ کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~. کَ دَ) (مص ل .) (عا.) آهسته و جویده جویده ، با صدایی پست شبیه به گریه و ناله حرف زدن .
-
دوس
فرهنگ فارسی معین
(دُ یا دَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) پامال کردن چیزی را. 2 - پست کردن . 3 - صیقل دادن (شمیشر و جز آن ). 4 - زدودن . 5 - (اِمص .) پستی ، خواری .
-
سبزه گلخن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ خَ) (اِمر.) 1 - گیاهی که بر روی سرگین روید که آن را برای گرم کردن حمام جمع می کردند. 2 - مجازاً زن زیبا از خاندان پست . 3 - مال دنیا.
-
غور
فرهنگ فارسی معین
(غُ یا غَ وْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) فرو شدن ، فرو رفتن . 2 - دقت کردن در کاری ، تفکر و تأمل کردن . 3 - (اِمص .) گودی ، فرورفتگی . 4 - قعر هر چیز. 5 - دقت ، تأمل . 6 - (اِ.) نشیب ، زمین پست .