کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمام گشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تمام رخ
فرهنگ فارسی معین
(تَ. رُ) [ ع - فا. ] (اِمر.) نقش یا تصویری که از روبرو باشد. مق نیم رخ .
-
جستوجو در متن
-
طواف
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گرد چیزی گشتن . 2 - دور خانة خدا گشتن . 3 - (اِمص .) گردش ، دور.
-
روپوشیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) مخفی گشتن .
-
از جا شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) متغیر گشتن ، خشمگین شدن .
-
استخفاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) پنهان شدن ، نهان گشتن .
-
اختفاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) پنهان شدن ، پنهان گشتن .
-
اقفار
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص ل .) تهی شدن ، ویران گشتن .
-
انجلاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ جِ) [ ع . ] (مص ل .) روشن شدن ، آشکار گشتن .
-
اندراج
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ) [ ع . ] (مص ل .) داخل شدن ، وارد گشتن .
-
بداء
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (مص ل .) ظاهر گشتن ، پیدا شدن .
-
بر باد رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ تَ) (مص ل .) تلف شدن ، ضایع گشتن .
-
بردیدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. دَ) (مص ل .) دور گشتن از راه اصلی .
-
باد گشتن
فرهنگ فارسی معین
(گَ تَ) (مص ل .) هدر رفتن ، برباد رفتن .
-
پی بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ دَ) (مص ل .) آگاه گشتن ، اطلاع یافتن .