کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
طلق
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ معر. ] (اِ.) معرب تلک ؛ سنگی معدنی که به رنگ سفید نقره ای شفاف و براق و قابل تورق است .
-
طلق
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] 1 - (مص ل .) رها شدن ، رها شدن زن از قید عقد ازدواج . 2 - (اِ.) درد. 3 - درد زادن .
-
طلق
فرهنگ فارسی معین
(طِ لْ) [ ع . ] (ص .) 1 - حلال ، روا. 2 - خالص . 3 - چیزی که کس دیگری در آن شریک نباشد.