کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلافی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .)دریافتن ، جبران کردن .
-
جستوجو در متن
-
جبران
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (مص م .) تلافی کردن .
-
مستدرک
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رَ) [ ع . ] (اِمف .) تدارک شده ، تلافی شده .
-
تدارک
فرهنگ فارسی معین
(تَ رُ) [ ع . ] (مص م .) 1 - فراهم کردن . 2 - تلافی کردن .
-
دوئل
فرهنگ فارسی معین
(دُ ئِ) [ فر . ] (اِ.) جنگ تن به تن بین دو تن به تلافی توهین و اعادة حیثیت .
-
جواب
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) پاسخ . 2 - آن چه پس از حل مسئله یا معادله به دست می آید. 3 - (اِمص .) جبران ، تلافی . 4 - نتیجة آزمایش یا آزمون .
-
مقابله
فرهنگ فارسی معین
(مُ بِ لَ یا لِ) [ ع . مقابلة ] (مص م .) 1 - دو چیز را با هم برابر کردن . 2 - تلافی کردن . 3 - مقایسه کردن نسخه های یک متن با یکدیگر. ؛ ~به مثل رفتار همسان در پاسخ به رفتار دیگری .