کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقویم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقویم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بهاء جنسی را تعیین کردن . 2 - راست کردن . 3 - تعیین اوقات و زمان ها. 4 - (اِ.) گاهنامه .
-
جستوجو در متن
-
روزشمار
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (اِمر.) گاهنامه ، تقویم .
-
سال شمار
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (اِ.) تقویم .
-
گاه نامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ په . ] (اِمر.) تقویم .
-
نوامبر
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ فر. ] (اِ.) ماه یازدهم از تقویم فرنگی .
-
گاه شمار
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (ص فا.) کسی که دربارة تقویم و اوقات کار می کند.
-
گاه شماری
فرهنگ فارسی معین
(شُ یا ش ) (اِ.) روش اندازه گیری و تقسیم بندی زمان به بخش های مساوی ، تقویم .
-
سالنامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ یا مَ) (اِمر.) 1 - تقویم . 2 - دفتری که وقایع سال در آن ثبت شود و هر سال منتشر شود. 3 - سالنما.
-
ابیب
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ معر. ] ( اِ.) نامی است که عرب به ماه اپیفی که در تقویم مصریان یا قبطیان معمول بوده داده است ، نام ماه اول سال عبرانیان که سپس نام نیسان گرفت تقریباً معادل با آوریل .
-
چوب زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص م .) 1 - کتک زدن . 2 - (عا.) قیمت گذاشتن و تقویم اجناس از طریق حراج . ؛~ حراج چیزی را زدن آن راحراج کردن یا بسیار ارزان فروختن .
-
مقومی
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ وِّ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - راست کنندگی ، قایم کنندگی . 2 - قیمت کنندگی ، ارزیابی . 3 - تقویم نویسی .
-
شباط
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ عبر. ] (اِ.) پنجمین ماه سال سریانی مأخوذ از نام یازدهمین ماه سال یهودیان که تقریباً بر آن منطبق است . این ماه در 31 ژانویة تقویم رومی شروع می شود و شامل 28 روز است و در هر چهار سال یک روز کبیسه بدین روزها افزوده می گردد.