کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفريق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تفریق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) جدا کردن . 2 - کم کردن عدد کوچکتر از بزرگتر. 3 - (اِمص .) جدایی . 4 - کاهش .
-
جستوجو در متن
-
تفاریق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (اِ.) جِ تفریق ؛ پراکنده ها، چیزهای پراکنده ، اندک اندک .
-
منها
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] 1 - (حر اض .+ ضم ) از آن (مونث یا جمع ). 2 - (اِ.) تفریق ، کاهش (ریاضی ).
-
تفاضل
فرهنگ فارسی معین
(تَ ضُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بر یکدیگر برتری جستن . 2 - (اِمص .) برتری ، فزونی ، پیشی . 3 - حاصل تفریق (ریاضی ).
-
چرتکه
فرهنگ فارسی معین
(چُ کِ) [ روس . ] (اِ.) = چتکه : ابزاری است برای محاسبه و آن چهارچوبی است دارای تعدادی میله که هر میله خود دارای تعدادی مهره است که به وسیلة آن عمل جمع و تفریق را انجام می دهند. البته این نوع روش حساب در قدیم بیشتر مرسوم بود.