کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعیین شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بارم
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ فر. ] ( اِ.) جدول یا مقیاس تعیین شده برای نمره گذاری ، شمارک . (فره ).
-
معین
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ یَّ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) مشخص گردیده ، تعیین شده . 2 - (ص .) معلوم ، مقرر.
-
بمباران
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر - فا. ] (اِمر.) بمباردمان ؛ فرو ریختن پیاپی بمب از هواپیما بر روی اهداف از پیش تعیین شده .
-
موقوفه
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ) [ ع . موقوفة ] (اِ.) ملکی که درآمد آن برای کارهای عام المنفعه یا اموری که واقف تعیین کرده اختصاص داده شده .
-
قدری
فرهنگ فارسی معین
(قَ دَ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به قدر (معتقد به تقدیر و سرنوشت از پیش تعیین شده ). مق جبری .
-
کمیسیون
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - گروهی افراد که برای انجام دادن وظیفة خاصی تعیین شده اند، گروه ، هیئت (فره ). 2 - (عا.) حق العمل کاری ، دلالی .
-
ضربه فنی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . فَ نّ) (اِمر.) 1 - حالتی در کشتی ، که ورزشکاری پشت حریف را به زمین بزند. 2 - حالتی در مشت زنی که ورزشکاری حریف را به زمین اندازد و او نتواند در زمان تعیین شده از جا برخیزد.
-
ضریبه
فرهنگ فارسی معین
(ضَ بِ یا بَ) [ ع . ضریبة ] (اِ.) 1 - سرشت ، خوی 2 - عایدی ضرابخانه ، دخل دارالضرب . 3 - جزیه ، گزیت . 4 - خراج زمین و مانند آن . 5 - گمرک . 6 - تیزی شمشیر، شمشیر. 7 - زخمگاه . 8 - (ص .) زده شده به شمشیر، کشته به شمشیر. 9 - عوارضی که برای تسعیر مالیا...
-
تاکسی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) اتومبیل کرایه ای که مسافران را در داخل شهر از نقطه ای به نقطة دیگر برد. ؛~متر دستگاهی که در تاکسی نصب می شود برای نشان دادن مقدار مسافت پیموده شده تا براساس آن نرخ کرایة مسافر تعیین شود. ؛~ تلفنی نوعی تاکسی که به وسیلة تلفن آن را فر...