کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعويض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تعویض
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) بدل کردن ، عوض کردن . ؛ ~روغنی جایی که روغن موتور، فیلتر هوا و مانند آن را در ماشین عوض می کنند.
-
جستوجو در متن
-
پاس بخش
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ص مر.) افسری که مأمور تعویض پُست نگهبانان می باشد.
-
واشور
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) لباس اضافی برای تعویض لباسی که پوشیده اند. ؛ شور ~ دو یا چند جامه که یکی را به تن کنند و دیگری را بشویند و تمیز کنند.
-
معاوضه
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ ضَ یا وِ ض ) [ ع . معاوضة ] 1 - (مص م .) با هم عوض کردن . 2 - (اِمص .) تبدیل ، تعویض .