کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعبیر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عبر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (مص م .) تعبیر کردن خواب و مآل کار.
-
عبارت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] 1 - (مص م .) تعبیر کردن . 2 - (مص ل .) به کنایه سخن گفتن .
-
تأویل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بازگردانیدن . 2 - تفسیر کردن ، بیان کردن . 3 - (اِمص .) شرح و بیان کلمه یا کلام به طوری که غیر از ظاهر آن باشد، تعبیر. ج . تأویلات .
-
عبارت
فرهنگ فارسی معین
(عِ رَ) [ ع . عبارة ] 1 - (مص م .) بیان کردن ، تعبیر کردن سخن یا خواب . 2 - سخن گفتن . 3 - (اِ.) طرز بیان ، ادای سخن . 4 - ترکیب چند کلمه یا جمله که دلالت بر معنی و مطلبی بکند.
-
فالگوش ایستادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - در شب چهارشنبه سوری سر چهارراه ایستادن و به حرف های عابران گوش دادن و با تعبیر آن حوادث آینده را پیش گویی کردن . 2 - دزدیده گوش دادن به گفت و گوهای دیگران .