کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تضمين پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تضمین
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - بر عهده گرفتن تاوان ، ضمانت کردن . 2 - بیتی یا مصراعی که شاعری از شاعر دیگر در شعر خود بیاورد.
-
جستوجو در متن
-
گارانتی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) تعهد سازنده یا فروشندة کالا درقبال خریدار برای ارائه خدمات پس از فروش در طی مدت مشخص ، ضمانت ، تضمین . (فره ).
-
حجت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(حُ جَّ. گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - تضمین گرفتن ، متعهد ساختن . 2 - دلیل آوردن . 3 - بهانه کردن ، بهانه قرار دادن .
-
اوراق
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جِ ورق ؛ برگ ها، برگه ها. 2 - (عا.) کهنه ، فرسوده . 3 - پریشان احوال ، آشفته . ؛~ بهادار برگ های سهام ، سندهایی که معادل پولی آن را نظام بانکی هر کشور تضمین کرده است . ؛~ ِ قرضه برگه های بهاداری که دولت یا شرکتی منتشر می...
-
چک
فرهنگ فارسی معین
(چِ) [ فر. مأخوذ از فارسی ] (اِ.) برگه ای که به موجب آن شخص می تواند از حساب خویش در بانک پول بردارد یا به دیگری بدهد. ؛ ~ بی محل چکی که به علتی برگشت داده شود خواه صاحب چک در بانک موجودی داشته باشد یا نه : ؛ ~ مسافرتی چک تضمین شده ای با رقم مشخص ...