کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصادفی سازی طبقه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پالانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) طبقه ای از خشت که روی آجر تیغة سقف رساند.
-
زیرزمین
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِمر.) طبقه ای از خانه که پایین تر از سطح زمین قرار دارد.
-
تنبور
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] (اِ.) سازی است مانند سه تار دارای کاسه ای کوچک و دسته ای دراز.
-
پرولتاریا
فرهنگ فارسی معین
(پُ رُ لِ) [ فر. ] (اِ.) طبقة کارگر، طبقه ای که تنها با فروش نیروی کارش امور معاش خود را می گذراند.
-
چندال
فرهنگ فارسی معین
(چَ)(اِ.) نام طبقه ای پست در هند که به کارهای پست و تمیز کردن شهرها می پردازند.
-
چینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] (اِ.) 1 - دانه ای که مرغ از زمین برچیند و بخورد. 2 - دیوار گلی ، هر طبقه از دیوار گلی .
-
کابینت
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ انگ . ] (اِ.) قفسه دردار، گنجه ای که دارای طبقه و در است به ویژه قفسة آشپز - خانه .
-
قلیا
فرهنگ فارسی معین
(قَ) (اِ.) شخار؛ ماده ای که از اِشنان گرفته می شود و از آن در صابون سازی استفاده می کنند.
-
آسانسور
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ فر. ] ( اِ.) اتاقک متحرکی که به وسیلة آن از طبقه ای به طبقات بالا روند و یا از طبقة بالا به پایین فرود آیند؛ بالابر، آسان بر (فره ).
-
استراتوسفر
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ تُ فِ) [ فر. ] ( اِ.) طبقه ای از جو (اتمسفر) که بالای 10 تا 12 کیلومتر قرار دارد و حرارت در آن جا همواره ثابت است .
-
ایرانیت
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ورقه یا لوله ای ظریف و سبک که از مخلوط سیمان و پنبة کوهی ساخته می شود و در ساختمان سازی به کار می رود.
-
کنجد
فرهنگ فارسی معین
(کُ جِ) (اِ.) از گیاهان دو لپه ای روغنی است که از دانة آن روغن گرفته می شود و در صنایع مختلف از جمله صابون سازی مصرف می شود.
-
ته نشست
فرهنگ فارسی معین
(تَ. نِ شَ) 1 - (مص مر.) رسوب کردن مواد موجود در آب ها. 2 - (اِمر.) ماده ای که در آب رودها و مرداب ها و دریاها رسوب می شود. 3 - طبقه ای از زمین که نتیجة رسوب مواد محلول یا مخلوط در آب دریاها و رودهاست . 4 - آن چه ته نشین می شود.
-
آمار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.)1 - حساب ، شمار. 2 - واژه ای است فارسی ، برابر استاتیستیک یا احصائیه ، علمی که موضوع آن طبقه بندی علمی وقایع اجتماعی است ، و قاعدة آن محاسبه و نشان دادن نتیجه به صورت ارقام و اعداد است مثل شمارة جمعیت یک ده ، میزان محصولات صنعتی یا کشا...
-
بندار
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.)1 - مالدار، مایه دار. 2 - کیسه دار، خانه دار. 3 - دوا فروش . 4 - ری شه دار. 5 - نام طبقه ای از طبقات عالی اجتماعی در قدیم که لباس مخصوص به خود را داشتن .