کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تصادف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تصادف
فرهنگ فارسی معین
(تَ دُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - برخورد کردن . 2 - پیش آمدن ، رخ دادن .
-
جستوجو در متن
-
شانسی
فرهنگ فارسی معین
[ فر - فا. ] (ق مر.) از روی تصادف ، برحسب تصادف .
-
الابختکی
فرهنگ فارسی معین
(اَ لّ بَ تَ) [ ع - فا. ] (ق .) (عا.)= الابختی . الله بختی : از روی تصادف ، اتفاقی ، تصادفی ، شانسکی ، بدون فکر.
-
برخورد
فرهنگ فارسی معین
(بَ خُ) (مص مر. اِمص .) 1 - به هم رسانیدن دو چیز، تصادم . 2 - به هم رسیدن دو کس ، تصادف ، ملاقات .
-
خوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) [ په . ] 1 - (مص م .)فرو بردن غذا از گلو. 2 - نوشیدن . 3 - (عا.) سوء استفادة مالی به هنگام تصدی شغلی . 4 - شکست خوردن ، مغلوب شدن . 5 - مناسب بودن ، جور بودن . 6 - ساییدن (فنی ). 7 - (مص ل .) تصادف کردن . 8 - اصابت کردن . 9 - مقارن شدن ، همزم...