کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشريح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تشریح
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - شرح دادن . 2 - کار کردن بر روی کالبد مردة انسان برای شناسایی و شرح عمل اعضا، کالبدشکافی .
-
جستوجو در متن
-
کالبدشکافی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش ) (حامص .) باز کردن و شکافتن کالبد مرده در آزمایشگاه ، تشریح علمی .
-
مشرح
فرهنگ فارسی معین
(مُ شَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) تشریح کننده ، بیان کننده .
-
آناتومی
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ لا. ] کالبدشناسی ، بررسی عملی و تجربی شکل و ساختار میکروسکوپی بخش های گوناگون بدن ، تشریح . (فره ).
-
تئوری
فرهنگ فارسی معین
( تِ ئُ ) [ فر. ] (اِ.) 1 - علم نظری ، فرضیه . 2 - مجموعة معلومات که بعضی امور و حوادث را تشریح می کند،نظریه (فره ).
-
تفسیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) شرح کردن ، بیان کردن . 2 - (اِمص .) گزارش . 3 - بیان و تشریح معنی و لفظ آیات قرآن . ؛ ~به رأی الف - تفسیر قرآن براساس ذوق و نظر شخصی و نه حقایق آن . ب - تفسیر سخن یا امری مطابق میل خود.