کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشت
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِ.) ظرف فلزی یا پلاستیکی بزرگ و پهن و اندکی گود که در آن لباس می شویند.
-
واژههای مشابه
-
تشت وخایه
فرهنگ فارسی معین
(تَ تُ یِ یا یَ) (اِمر.) 1 - نوعی بازی و آن چنان است که خایه ای (تخم مرغی ) را خالی کنند و از شبنم پر سازند و راه آن را محکم کنند و در هوای گرم در تشتی مسی گذارند و اگر هوا گرم نباشد اندکی آتش در زیر تشت افروزند. چون تشت گرم شود، تخم مرغ به جانب هوا ...
-
واژههای همآوا
-
طشت
فرهنگ فارسی معین
(طَ) (اِ.) = تشت : 1 - ظرفی گود و بزرگ و گرد ویژة رخت شویی . 2 - یکی از لوازم آتشگاه . 3 - نوعی از آلات موسیقی .
-
جستوجو در متن
-
اجانه
فرهنگ فارسی معین
(اِ نِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تشت ، تغار. 2 - نام یکی از صورت های فلکی جنوبی . 3 - گودالی که پای درخت درست کنند برای آب دادن به آن .
-
تشتخوان
فرهنگ فارسی معین
(تَ خا) (اِمر.) 1 - تشت و سینی غذا. 2 - خوانی که بر آن طعام چینند.
-
تشتک
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ) (اِمصغ .) 1 - تشت کوچک . 2 - قطعة کوچک و فلزی که لبة آن برگشته و دندانه دار است و به عنوان در روی شیشة محتوی نوشابه و مایعات دیگر قرار می گیرد.
-
طشت
فرهنگ فارسی معین
(طَ) (اِ.) = تشت : 1 - ظرفی گود و بزرگ و گرد ویژة رخت شویی . 2 - یکی از لوازم آتشگاه . 3 - نوعی از آلات موسیقی .
-
تشتخانه
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ یا نِ) (اِمر.) 1 - اطاقی که تشت و آفتابه در آن گذارند. 2 - اطاق خواب . 3 - جامة خواب از توشک و لحاف و نهالی و مانند آن . 4 - مبرز، مستراح .