کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تسلط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تسلط
فرهنگ فارسی معین
(تَ سَ لُّ) [ ع . ] (مص ل .) چیره شدن ، غلبه یافتن .
-
جستوجو در متن
-
چیرگی
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ په . ] (حامص .) 1 - پیروزی . 2 - تسلط .
-
پالهنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ هَ) (اِمر.) افسار، مهار، کمند. ؛ از زیر ~کسی در آمدن از تسلط و فرمان کسی درآمدن .
-
مسلط
فرهنگ فارسی معین
(مُ سَ لَّ) [ ع . ] (اِمف .) چیره شده ، تسلُط یافته .
-
پادشاهی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] 1 - (حامص .) سلطنت ، ملکت . 2 - ( اِ.) مملکت ، قلمرو. 3 - مدت سلطنت . 4 - تسلط ، چیرگی .
-
توتالیتر
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) آن دسته از رژیم های استبدادی که در آن ها تمام شئون جامعه تحت تسلط یک فرد یا حزب می باشد.
-
سواری
فرهنگ فارسی معین
(س َ ) (اِمص .) 1 - سوار بودن .2 - تسلط ، چیرگی . 3 - اتومبیل های سبک ، اتومبیل های غیر از کامیون و باربری .
-
سیطره
فرهنگ فارسی معین
(سَ طَ رَ یا رِ) [ ع . سیطرة ] 1 - (مص ل .) چیره شدن ، غلبه یافتن . 2 - (اِمص .) تسلط ، چیرگی .
-
سلطان
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) تسلط ، فرمانروایی . 2 - (اِ.) قدرت . 3 - حجت ، برهان .4 - (ص .) پادشاه .
-
سلطه
فرهنگ فارسی معین
(سُ طَ) [ ع . سلطة ] (اِمص .) 1 - قدرت ، تسلط . 2 - (اِ.) فرمانروایی ، پادشاهی .
-
ولایت
فرهنگ فارسی معین
(وِ یَ) [ ع . ولایة ] 1 - (اِمص .) فرمانروایی ، پادشاهی . 2 - (مص ل .) حکومت کردن ، تسلط داشتن .
-
کار و کیا
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِمر.) 1 - کار، عمل . 2 - امیری ، پادشاهی ، تسلط . 3 - جاه و جلال ، شأن و مقام .
-
چم
فرهنگ فارسی معین
(چَ) 1 - (اِ.) رفتار به ناز، خرام . 2 - (عا.) رگ خواب یا نقطة ضعف هر کس . 3 - رمز به کار بردن چیزی یا تسلط یافتن بر کسی .
-
امپریالیسم
فرهنگ فارسی معین
(اَ پِ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - طرفداری از حکومت امپراطوری . 2 - سیاستی که بنایش بر تسلط یک کشور بر کشورهای دیگر باشد. 3 - نظام سرمایه داری پیشرفته مبتنی بر نفوذ و سلطة کشوری بر کشورهای دیگر.