کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تریاک و شیره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مچل
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) خوراکی و تنقلی که به هنگام کشیدن تریاک و شیره خورند، مزه .
-
پوره
فرهنگ فارسی معین
(پُ رِ) (اِ.) فضول افیون پس از سوختن آن برای کشیدن و آن غیر از شیره و سوختة تریاک است .
-
شیره
فرهنگ فارسی معین
(رِ)(اِ.)1 - عصاره ، افشره . 2 - مادة مخدری که از جوشاندن و صاف کردن سوخته های تریاک به دست می آورند.
-
نی دوده
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ دِ) (اِمر.) آلتی است برای کشیدن شیرة تریاک که مانند وافور دارای حقة گلی است و چوبی دارد و شیره را با چراغ به وسیلة آن می کشند.
-
خشخاش
فرهنگ فارسی معین
(خَ)(اِ.)گیاهی است از تیرة کوکناریان دارای ساقة باریک و برگ های طویل و درشت . میوة خشخاش به شکل حقه است که با تیغ زدن آن شیره ای سفید بیرون دهد که پس از خشک شدن به رنگ قهوه ای درآید و همان است که آن را تریاک گویند.
-
بست
فرهنگ فارسی معین
(بَ) 1 - (مص مر.) بستن ، سد کردن . 2 - ( اِ.) حلقه یا نیم دایره ای که به چهارچوب در یا پنجره متصل است و چفت یا قفل در آن قرار می گیرد. 3 - هر نوع وسیله برای گرفتن و نگهداشتن چیزی . 4 - جایی که مردم برای ایمن ماندن از تعرض یا دادخواهی به آن جا پناهنده...