کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترکیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترکیدن
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ دَ) (مص ل .) 1 - شکافته شدن . 2 - منفجر شدن .
-
جستوجو در متن
-
ترک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) هر صدا و آوازی که از شکستن و ترکیدن چیزی آید.
-
انصداع
فرهنگ فارسی معین
(اِ ص ِ) [ ع . ] (مص ل .) شکافته شدن ، ترکیدن .
-
کفیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) ترکیدن ، شکافتن .
-
انفجار
فرهنگ فارسی معین
(اِ فِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - سپیده دم شدن . 2 - روان شدن آب . 3 - ترکیدن و باز شدن سر چیزی ، ترکیدن بمب .
-
پکیدن
فرهنگ فارسی معین
(پَ دَ) (مص ل .) 1 - پاره شدن . 2 - ترکیدن ، مردن .
-
چکیدن
فرهنگ فارسی معین
(چِ دَ) (مص ل .) 1 - چکه چکه آمدن آب از جایی یا چیزی . 2 - چکاندن . 3 - پاره شدن ، ترکیدن .
-
هواسیدن
فرهنگ فارسی معین
(هَ دَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - ترکیدن . 2 - خشکیدن و بی رنگ شدن لب از گرما.
-
قل قل
فرهنگ فارسی معین
(قُ. قُ) (اِصت .) (عا.) = غل غل : جوش ، صدای ترکیدن حباب های مایع جوشان .