کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترحم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترحم
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ حُّ) [ ع . ] (مص ل .) مهربانی کردن ، رحم کردن .
-
واژههای مشابه
-
ترحم فرستادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. فِ رِ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) طلب آمرزش کردن .
-
جستوجو در متن
-
رقت بار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) برانگیزانندة ترحم و دلسوزی .
-
رأفت
فرهنگ فارسی معین
(رَ فَ) [ ع . رأفة ] (اِمص .) 1 - مهربانی . 2 - رحم ، ترحم .
-
رقت انگیز
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) چیزی که ترحم و دلسوزی شخص را تحریک کند.
-
ویحک
فرهنگ فارسی معین
(وِ یا وَ حَ) [ ع . ] (شب جم .) افسوس بر تو، خوشا بر تو، کلمه ای است که در مقام ترحم گفته می شود.