کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترب
فرهنگ فارسی معین
(تُ رُ) (اِ.) گیاهی است یک ساله با برگ های درشت و ریشة چغندر مانند به رنگ های سفید و سیاه که دارای طعم تند و تیزی می باشد.
-
ترب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِ.) 1 - مکر، حیله ، زرق ، تزویر. 2 - گزاف ، گزافه . 3 - زبان آوری ، چرب زبانی . 4 - حرکت از روی ناز یا قهر.
-
ترب
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ ع . ] (ص .) همزاد، همال ، همسال .
-
واژههای همآوا
-
طرب
فرهنگ فارسی معین
(طَ رَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) شاد شدن . 2 - (اِمص .) شادی .
-
جستوجو در متن
-
تربچه
فرهنگ فارسی معین
(تُ رُ چِ) (اِمصغ .) گونه ای ترب است ، کوچکتر از ترب که ریشة آن قرمز است .
-
اتراب
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] ( اِ.) جِ ترب . 1 - همسالان ، همزادان . 2 - دوشیزگان .
-
خردل
فرهنگ فارسی معین
(خَ دَ) [ ع . ] (اِ.) گیاهی است از تیرة چلیپاییان با برگ هایی شبیه برگ ترب اما کوچکتر از آن و گل هایی به رنگ زرد. دانه های آن طعمی تند دارند که اشته اآور می باشد.