کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخت به تخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخت به تخت
فرهنگ فارسی معین
( ~. بِ. ~) (اِمر.) طاقه طاقه ، واحدی برای شمارش جامه و پارچه .
-
جستوجو در متن
-
ذوالعرش
فرهنگ فارسی معین
( ~. عَ) [ ع . ] (ص مر.) از صفات خداوند به معنای صاحب سریر، دارند ة تخت .
-
تاقدیس
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) = طاقدیس : 1 - مانند تاق ، به شکل تاق . 2 - در دانش زمین شناسی به چین - خوردگی های تاق مانند زمین گفته می شود. 3 - تخت تاقدیس ، نام تخت خسروپرویز که از عجایب زمان وی شمرده می شد.
-
آغازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ)( اِ.)آغاره ، دوالی که بین رویه و تخت کفش دوزند تا آب و خاک به درون آن نرود.
-
کرسی
فرهنگ فارسی معین
(کُ رْ یّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سریر، تخت . ج . کراسی . 2 - فلک هشتم . 3 - درس تخصصی یک استاد دانشگاه . 4 - دندان هایی که پس از دندان های نیش قرار دارند. ؛ حرف خود را به ~نشاندن سخن خود را تحمیل کردن .