کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحریک شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فاشوریدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) تحریک شدن بر - انگیخته شدن .
-
گر گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گُ. گِ رِ تَ) (مص ل .) 1 - (عا.) مشتعل شدن . 2 - مجازاً: بسیار خشمگین و تحریک شدن .
-
بلبال
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سخت اندوهگین ش دن . 2 - وسوسه ناک شدن . 3 - (مص م .) برانگیختن ، تحریک کردن .
-
شانتاژ
فرهنگ فارسی معین
[ فر . ] (اِ.) هوچیگری ، تلاش برای شکست رقیب از راه سفسطه ، تهدید به افشاگری ، تهییج و تحریک شنوندگان و جلوگیری از مطرح شدن یا اثر گذاشتن سخنان رقیب .
-
باد
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) 1 - وزشی که در اثر جابجا شدن هوای گرم و سرد بوجود می آید. 2 - یکی از چهار عنصر (آب ، باد، خاک و آتش ) نزد قدما. 3 - غرور، خودبینی . 4 - هدر، بیهوده . 5 - ورم ، پف کردگی . 6 - هیچ ، پوچ . 7 - آه و ناله . ؛ ~به آستین کسی کردن کنایه از...