کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحريک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تحریک
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) جنبانیدن ، به حرکت درآوردن .
-
جستوجو در متن
-
آغالش
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِمص .) تحریک ، برانگیختن .
-
ورغلانیدگی
فرهنگ فارسی معین
(وَ. غَ دِ) (حامص .) تحریک ، تحریض .
-
فاشوریدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) تحریک شدن بر - انگیخته شدن .
-
انگیزش
فرهنگ فارسی معین
(اَ زِ) (اِمص .) تحریک ، ترغیب ، تحریض .
-
انهاض
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) تحریک کردن ، برانگیختن .
-
برانگیختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ)(مص م .) تحریض کردن ، تحریک کردن .
-
برانگیخته
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) (ص مف .) تحریک شده ، تحریض گردیده .
-
پخلوچه
فرهنگ فارسی معین
(پَ چِ) غِلغِلَک ، خنداندن کسی از طریق تحریک شکم یا بغل .
-
حض
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (مص م .) برانگیختن ، تحریک کردن .
-
هزه
فرهنگ فارسی معین
(هَ زِّ) [ ع . هزة ] (اِمص .) تحریک ، یک بار جنباندن .
-
رقت انگیز
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) چیزی که ترحم و دلسوزی شخص را تحریک کند.
-
سیخ زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص م .) 1 - (عا.) کنایه از: اصرار کردن . 2 - تحریک کردن .
-
وادار کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) 1 - تحریک کردن ، برانگیختن . 2 - مجبور کردن .