کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحت جلگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تحت نظر
فرهنگ فارسی معین
(تَ تِ نَ ظَ) [ ع . ] (اِمر.) تحت مراقبت ، زیرنظر.
-
تحت الامر
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ لْ اَ) [ ع . ] (ق مر.) زیر فرمان ، تحت امر.
-
تحت الحفظ
فرهنگ فارسی معین
( ~. حِ) [ ع . ] (ق مر.) در حالی که مورد حفاظت نگهبانان است .
-
تحت الحمایه
فرهنگ فارسی معین
( ~. حِ یَ) [ ع . تحت الحمایة ] (ص .) در پناه (فره .)، در حمایت .
-
تحت الحنک
فرهنگ فارسی معین
( ~. حَ نَ) [ ع . ] (اِمر.) 1 - زیر چانه . 2 - بخشی از دستار یا عمامه که پس از گذراندن از زیر چانه ، به دور سر می بندند.
-
تحت الشعاع
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ شُّ) [ ع . ] 1 - (ق مر.) زیر پرتو. 2 - اجتماع آفتاب و ماه در یک برج (نجوم .) 3 - آن چه که بر اثر پیدایش چیزی دیگر از رونق افتاده .
-
تحت الفظی
فرهنگ فارسی معین
(تَ تُ لْ لَ) [ ع - فا. ] (ص .) ویژگی ترجمه یا معنایی که کلمه به کلمه و بدون توجه به معنای کلی اثری ترجمه یا تفسیر شده است .
-
جستوجو در متن
-
جلگه
فرهنگ فارسی معین
(جُ گِ) (اِ.) زمین صاف و هموار.