کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجسم
فرهنگ فارسی معین
(تَ جَ سُّ) [ ع . ] (مص ل .) تناور شدن ، دارای جسم شدن ، تصویر ذهنی .
-
جستوجو در متن
-
بالت
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) یکی از هنرهای ترکیبی و آن تجسم و نمایش یک موضوع است به وسیلة نوعی رقص علمی و حرکات مشکل همراه با موزیک .
-
حالت
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . حالة ] (اِ.) 1 - چگونگی ، وضع . 2 - خوشی ، سرمستی . 3 - کیفیت نواختن قطعات موسیقی به شرط حفظ اصل آن . 4 - در نمایش تجسم افکار و احساسات به وسیلة حرکات متناسب چهره و بدن . 5 - در عرفان ، وجد، طرب .