کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تتبع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تتبع
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ بُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - در پی رفتن ، جستجو کردن . 2 - تحقیق کردن .
-
جستوجو در متن
-
تعقب
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ قُّ) [ ع . ] (مص م .) 1 - تتبع کردن . 2 - مؤاخذه کردن .
-
حذو
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - برابر کردن . 2 - پیروی ، تتبع کردن (شاعر یا نویسنده ای را).
-
متتبع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ تَ بِّ) [ ع . ] (اِفا.) تتبع کننده .