کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تب بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تب بر
فرهنگ فارسی معین
(تَ. بُ) (ص فا.) چیزی که تب را قطع کند.
-
واژههای مشابه
-
تب لرزه
فرهنگ فارسی معین
(تَ لَ زِ) (اِمر.) نک مالاریا.
-
تب یازه
فرهنگ فارسی معین
(تَ زَ) (اِمر.) تب لرزه ، تب و لرز.
-
تب و تاب
فرهنگ فارسی معین
(تَ بُ) (اِمر.) سوز و گداز، هیجان .
-
جستوجو در متن
-
لرز کردن
فرهنگ فارسی معین
(لَ. کَ دَ) (مص ل .) لرزیدن بر اثر سرما یا تب .
-
استامینوفن
فرهنگ فارسی معین
(اَ نُ فِ) [ انگ . ] (اِ.) دارویی که به عنوان مسکن و تب بر تجویز می شود.
-
مالاریا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) تب نوبه ؛ بیماری گرمسیری که بر اثر گزش پشة آنوفل در بدن انسان پدید می آید و با تب و لرز و عرق شدید و متناوب همراه است .
-
مور مور
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) حالتی که قبل از تب و لرز عارض شود و آن چنان است که گویی جاروی تر بر پشت شخص کشند وی احساس سرما کند.
-
فترت
فرهنگ فارسی معین
(فَ رَ) [ ع . فترة ] 1 - (اِمص .) سستی ، ضعف . 2 - زمان بین دو نوبت تب . 3 - مدت زمان بین ظهور دو پیامبر یا بر تخت نشستن دو پادشاه .