کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاکيد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تأکید
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - استوار کردن . 2 - عهد یا کلام خود را محکم کردن .
-
جستوجو در متن
-
اکیداً
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ نْ) [ ع . ] (ق .) به تأکید، قطعاً.
-
هاینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (ق .) کلمة تأکید؛ مخففِ هرآینه .
-
البته
فرهنگ فارسی معین
(اَ بَ تِّ) [ ع . البتة ] (ق .) کلمة تأکید، به طور قطع .
-
مؤکد
فرهنگ فارسی معین
(مُ ءَ کَّ) [ ع . ] (اِمف .) تأکید کرده شده ، استوار، محکم .
-
اما
فرهنگ فارسی معین
(اَ مّ) [ ع . ] (ق .) تفصیل و تأکید را رساند، ولی ، ولیک ، ولیکن . ؛~ تو کار آوردن بهانه آوردن ، ایراد گرفتن .
-
بینی و بین الله
فرهنگ فارسی معین
(بِ یْ یُ بِ یْ نُ لْ لا) [ ع . ] (عا.) سوگند گونه ای برای تأکید ادعای خود یا پرسیدن حقیقت از کسی .
-
جداً
فرهنگ فارسی معین
(جِ دَّ نْ) [ ع . ] (ق .) 1 - به راستی ، بدون شوخی . 2 - با سعی و کوشش . 3 - به تأکید.
-
د
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ق .) (عا.) برای تأکید قبل یا بعد از فعل امر درآید: د برو، د زود باش ، نزن د.
-
ریتم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - وزن موسیقی شامل توالی ضربات آهنگ ، تأکید و سرعت آن ها. 2 - لحن ، آهنگ .
-
متأکد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ءَ کِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - تأکید شده . 2 - استوار، محکم .
-
هین
فرهنگ فارسی معین
(هِ) (شب جم .) 1 - کلمة تأکید به معنی زودباش ، شتاب کن . 2 - کلمة اشاره به معنی این و اینک . 3 - کلمة تنبیه به معنی : هان ، آگاه باش .
-
وا
فرهنگ فارسی معین
(پش .) پیش از فعل آید به معنای ذیل : الف - به معنی «باز» تجدید و دوبارگی را رساند: وا آمدن . ب - به معنی «باز»، «گشاده » و مانند آن : واکردن . ج - به معنی «به » به جهت تاکید: وا ایستادن ، واشدن .