کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأسف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تأسف
فرهنگ فارسی معین
( تَ أَ سُُ) [ ع . ] (مص ل .) دریغ خوردن ، اندوه خوردن .
-
جستوجو در متن
-
پشیمانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) تأسف ، حسرت .
-
فیر
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - افسوس ، تأسف . 2 - ریشخند، لاغ .
-
متأسفانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) [ ع - فا. ] (ق .) با تأسف و افسوس ، بدبختانه .
-
آخ
فرهنگ فارسی معین
(ص .) کلمة افسوس که هنگام احساس درد و رنج یا اظهار تأسف تلفظ می کنند.
-
دست گزیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ دَ) (مص ل .) دریغ خوردن ، افسوس خوردن ، تأسف داشتن .
-
کاشکی
فرهنگ فارسی معین
(ق .) از ادات تمنی است و دال بر تأسف و افسوس و آرزو و حسرت دارد.
-
لب گزیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ دَ)(مص م .)تأسف خوردن ، پشیمانی نمودن .
-
انگشت گزیدن
فرهنگ فارسی معین
(اَ گُ. گَ دَ)(مص ل .)1 - تأسف خوردن ، حسرت خوردن . 2 - حیرت داشتن .
-
زهی
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (شب جم .) 1 - از ادات تحسین به معنای آفرین ! 2 - از ادات تأسف به معنای افسوس !
-
نچ
فرهنگ فارسی معین
(نُ) (اِصت .) (عا.) 1 - آوایی که به علامت عدم قبول یا تأسف از کاری از دهان برآورند. 2 - نه ، خیر.
-
نچ نچ کردن
فرهنگ فارسی معین
(نُ نُ. کَ ردَ) (مص ل .) 1 - تأسف خوردن بر هر کاری . 2 - خرده گیری کردن .
-
های
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - کلمة تأسف یعنی وای . 2 - کلمة خطاب به معنی اَی . 3 - هیاهو.
-
واخ
فرهنگ فارسی معین
(اِصت .) (عا.) 1 - کلمه ای است دال به تأسف و حسرت . 2 - کلمه ای است دال بر تحسین و خوشایندی .