کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تانک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تانک
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) 1 - منبع بزرگ معمولاً استوانه ای جهت ذخیره مایعاتی مانند: آب ، نفت و ... 2 - از وسایط نقلیة جنگی زنجیردار که بدنة آن زره پوش و مجهز به توپ و مسلسل است .
-
واژههای مشابه
-
فلاش تانک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ انگ . ] (اِ.) مخزن آب شست و شو دهندة توالت که وقتی دستة آن را بکشند یا بچرخانند، آب را با فشار در توالت تخلیه می کند و سپس به طور خودکار پر می کند.
-
جستوجو در متن
-
آر. پی . جی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . R.P.G ] (اِ.) نوعی موشک - انداز کوچک ضد تانک .
-
زره پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .) 1 - کسی که زِره بر تن کرده . 2 - تانک .
-
مین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) مادة منفجره بسته بندی شده که آن را در محل عبور دشمن پنهان می کنند ؛ ~ ضد تانک مینی که تانک را از تحرک بیندازد یا باعث انهدام آن شود. ؛ ~ ضد نفر مینی برای وارد کردن تلفات و ضایعات به افراد پیادة دشمن و ناتوان کردن آنان . ؛ ~ مشقی نو...