کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تار و مار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تار و مار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) = تال و مال : پراکنده ، از هم پاشیده .
-
واژههای مشابه
-
تار شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) تیره شدن ، تاریک گشتن .
-
شه تار
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِمر.) اولین تار سازها.
-
جستوجو در متن
-
پید
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - بی فایده ، بی ارزش . 2 - تار و مار.
-
پخش و پلا
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ پَ) (ص مر.) 1 - تار و مار، پراکنده . 2 - پرت و پلا.
-
تند و خند
فرهنگ فارسی معین
(تُ دُ خَ) (ص مر.) تار و مار، از هم پاشیده .
-
خندوتند
فرهنگ فارسی معین
(خَ دُ تَ)(اِمر.)1 - زیر و زبر.2 - تار و - مار، پراکنده .