کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاریکروشنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تاریک
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص .) 1 - تیره ، تار. 2 - سیاه .
-
چشم روشنی
فرهنگ فارسی معین
( ~. رُ شَ) (اِمر.) پیشکشی که برای عروس وداماد یا تازه رسیده از سفر ببرند.
-
تاریک خانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ)(اِمر.) اتاق ویژه ای در عکاسی برای ظاهر کردن فیلم .
-
تاریک دل
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مر.) سیاه دل ، بدذات .
-
تاریک و روشن
فرهنگ فارسی معین
(کُ رُ شَ) (ص .) دارای روشنایی اندک .
-
جستوجو در متن
-
سایه روشن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رُ شَ) (اِمر.) 1 - تاریکی ، روشنی . 2 - فضایی که بخش هایی از آن تیره یا تاریک و بخش های دیگرش روشن است . 3 - خط ها و سایه هایی که برآمدگی ها و فرورفتگی های اشیاء و چگونگی تابش نور بر آن ها را در یک تصویر نشان دهد (نقاشی ). 4 - زمانی که روشنایی ر...